لوح نو

...و باز ستاره ای تازه چشمک می زند...

لوح نو

...و باز ستاره ای تازه چشمک می زند...

نامه به دوست (2)

 

بگذار حالا که من هم به رغم خط خطی های نون سنگین و ساکن بن بست ها، با سقوط داغ اشک از آسمان گرفته ی چشمان ام بر کویر پر ترک چهره ام در میهمانی ناخوانده ی لحظه های پرواز خو   کرده ام، در عبور بی امان عشقی که هر بار ما را جا می گذارد تا تلخی ناتمام ماندن اش را شعر کنیم و از سر بی کسی، دامان ژنده ی شب را گور بی نام و نشان دلتنگی های بی ستاره مان کنیم، هر جا از زخم زبان جادوگر یأس، فراغتی بی خبر نشسته بر پشت سمند سبکسار صبا از سر بی دردی، هوای رقصاندن شعله ی لرزان شمع بی یاوری ام را کرد، نشانی هر چند گنگ و بی ریشه برای تو بر پیکر رنگ پریده ی مهلتی بگذارم که قربانی سیاه مستی های بی توبه ی مرگ است. هر چند فریاد ام گرفتار دام های چیده بر بی چراغی نگاه ها شد و امروز زمزمه های بریده ام تکان نحس جنازه ای است که به خاموشی و سردی اش خو کرده اند، اما دلگرم باش که هنوز ندایی از آسمان براشان خبر از بیهودگی بریدن حنجره ها نیاورده است. که اگر جز این بود، من و تو هنوز عاشق پر زدن در رنگین کمان رازآلود زندگی نبودیم.

نظرات 4 + ارسال نظر
نسترن یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ب.ظ

بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
در دلم دردیست بی آرام و هستی سوز
راز سرگردانی این روح عاصی را
با تو خواهم در میان بگذاردن امروز
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ دردآلود انسانها
دست مرموزی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان در کام طوفانها
چهره هایی در نگاهم سخت بیگانه
خانه هایی بر فرازش اشک اختر ها
عاقبت روزی ز خود آرام پرسیدم
چیستم من از کجا آغاز می یابم
گر سرا پا نور گرم زندگی هستم
از کدامین آسمان راز می تابم
از چه می اندیشم اینسان روز و شب خاموش
دانه اندیشه را در من که افشانده است
چنگ در دست من و چنگی مغرور
یا به دامانم کسی این چنگ بنشانده است
گر نبودم یا به دنیای دگر بودم
باز ایا قدرت اندیشه می بود ؟

نسترن عزیزم
سلام

خوشا به حال ام..
خوشا به حال ات..

دوست دارم

خیزران دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:46 ب.ظ http://kheyzaran.blogsky.com


سلام نازنین پسر
کارم زیاد است وشرمنده ی کامنت های خوب تو ولی همه را میخوانم داری به شعرنزدیک میشوی نثرت دیگر فقط نثر نیست تبریک میگویم
د.وستت دارم

سلام خیزران عزیز و خوب ام

ما همیشه مست همه چیز تمامی رفاقت های شما بوده ایم و هستیم. این دومین کامنت تاریخی شما بر این لوح جوان و جویاست. البت به مقیاس کامنت های شما. وگرنه تمام شان تاریخی اند. از صمیم قلب دوست تان دارم. تبریکات شما را با تمام وجود پذیرا می شوم. یک دنیا ممنون.

مخلص

نینا دوشنبه 22 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:19 ب.ظ http://ninanina.blogfa.com

شریعتی

توی رگ های نیچه

تحصن ...

نینای عزیز
سلام

به روی چشم حتما الساعه خدمت می رسم

ممنون که می آیی

بهار سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:36 ب.ظ http://paezsard.blogfa.com


سلام ....
نامه زیبا وپرمحتوائی بود...

بهار عزیز
سلام

ممنون از لطف ات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد