لوح نو

...و باز ستاره ای تازه چشمک می زند...

لوح نو

...و باز ستاره ای تازه چشمک می زند...

با تنی عریان

در گیر‌ و دار زمانی که دیگر از جنس ثانیه نبود، آن‌گاه که خیال میراث خوار‌-ام، لابه‌لای فریادها و آتش‌ها و دودها، گم می‌شد و با این حال، د‌ل‌داده به وسوسه‌ی خط زدن پایان، سنگینی قدم‌های نگران‌اش را نادیده می‌گرفت، سفیدی چماق جهل بود که در آن تاریکی سرخ و سیاه، خط دردناک زمان را بر پیکر این نقاشی بی زمان می‌کشید. با فروکش فریاد درد، احساس کردم سنگینی بار یک لحظه از سرنوشت، می رود که کمر-ام را بشکند. حالا می‌فهمم که چرا دروغ، عظیم ترین یادگاری ست که از پدران خود به ارث برده‌ام. اما هر دروغی نقابی ست که حقیقت به چهره می زند.

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:47 ب.ظ http://iran.forum.st

سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جای شما توی جمع ما خیلی خالیه.

سحر عزیز سلام

به روی چشم. حتما خدمت می رسم و بیشتر در مورد اش صحبت می کنیم. اما گذشته از هر چیز از لطف و محبتی که نسبت به بنده دارید بی نهایت سپاسگذار ام.

با احترام

فان شاد.کام شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:52 ب.ظ http://www.funshad.com

سلام
سایتمون چند روزیه که افتتاح شده و خیلی خوشحال میشیم اگه یه سری بهمون بزنید. باور کنید ژشیمون نمیشید .
راستی اگه افتخار دادی بهمون و اومدی به سایتمون , نظرت رو هم اگه بگی خیلس خوشحال میشیم.
موفق باشی و پیروز.

شادکام عزیز سلام

به روی چشم

حتما خدمت می رسم

از شما ممنون ام

هفت رنگ شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:54 ب.ظ http://7rang.ir/counter/

با سلام

سیستم شمارشگر هفت رنگ ، شمارشگری با امکانات جالب

به 2 صورت فلش و متنی

هم برای مشاهده آمار بازدید وبلاگتان و هم برای بالا بردن زیبایی آن

با تشکر

هفت رنگ عزیز

ممنون ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد